تاثیر شهرسازی اسلامی بر اروپا
اگر تا این مقطع موضوع های مورد بررسی به نفوذ آثار خارجی بر شهرسازی اسلامی مربوط بودند، که کانون این بحث را به کفایت به خود اختصاص داده و تعمیم یافته است.از سوی دیگر، این موضوع هم مطرح است که چه مقدار آثار تجارب شهرهای اسلامی در دیگر فرهنگ ها، و به طور خاص در برخی مناطق اروپایی دوران قرون وسطی نفوذ کرده است، به طوری که در حال حاضر نیز به صورت شکل های اولیه خود بروز می کنند (غیر از برخی از شهرهای اسپانیا، یعنی جایی که تداوم حیاتی غیرقابل انکار و نشانه ای آشکار از طرح های شهری و مجموعه های بناهای عظیم از ذوران نفوذ اسلام به این کشور موجود است.)
بدیهی است که این موضوع ساده ای نیست و احتمالا نتیجه مشخصی را بیان نمی کند، و در منابع قدیمی نیز در این زمینه به اختصار مطلب نگاشته شده است. از سوی دیگر، تغییرات غرض آلود یا خود به خودی در بسیاری نظریه ها، معانی متفاوتی از جامعه و فضا، بعد از پاک سازی و آثار مستقیم و یا نامستقیم اسلامی و فرهنگ آن در شهرهای اروپایی، با تمام توان پای نهاده اند.
تحقیقاتی که در فاصله چند سالی در مناطق یاد شده، در حال انجام است، به تحرک واقعیت ها و شفاف کردن تاریخ انجامیده، به نحوی که شفافیت های یاد شده باعث می شوند، تا تناقص های کمی و کیفی فراوان ما بین شهرهای اسلامی حوزه خاورمیانه و مدیترانه که قبلا، در قرن هشتم، منتشر و تا قرن یازدهم میلادی ادامه داشت، محفوظ بماند؛ زیرا این دوره مصادف با تمرکز شهرهای اروپایی در قرون وسطای مسیحیت می باشد، (با توجه به وجود دو پل ارتباطی مهم روی دنیای اروپایی، که از سیستم وسیع شهری اسپانیایی دوران امیه و از شهرهای ایالت سیسیل دوران فاطمیه شکل گرفته بودند).
در یک دوره معینی از تاریخ که در آن انبوهی از تغییرات و برخوردها در تمامی زمینه های فرهنگی، بازرگانی، نظامی و سیاسی، نژادها و کثرت نیروهای توسعه یافته، ازدحام جمعیت ها و فراوانی مراکز نواحی، به چشم می خورند، ولی جهان اسلام، مرجع و مدلی را در سطح سازماندهی فضایی حتی روی شهرنشینان محدود و یا در ایجاد پیوند ما بین اجزاء اولیه مراکز کوچک مسیحیت در غرب، نتوانست ارائه یا اعمال نماید.
اصولا اثرگذاری می بایستی نه خیلی از طریق یک بازتاب نظری یا معاهده ای نفوذ می کرد، به طوری که حتی در دنیای اسلام نیز متعاقبا به صورت کند ایجاد شد، همچنین نفوذ از طریق فراهم شدن شرایطی مانند کارآمد بودن داد و ستد تجاری و ارتباطات بازرگانی و یا به وسیله رقابت در عمل، و اعتبار وسیع معنوی و فکری در کل سیستم مراکز شهری که سه گوشه جهان بسط یافته بود، می توانست اثربخش باشد، به این ترتیب مشاهده می شود که اثرات در تبلور معماری و انبوه جمعیت خیلی از شهرهای بزرگ حقیقی مانند بغداد، دمشق،«الفوستات» (alfustst)، «کایروآن»،(Kairuan)، پالرمو،« قص» (Fez)، «کوردووا» (Cordova)، «سیوی لیا» (Siviglia)، ظاهر می شوند.
آنچه که به اجزای عملی و ذاتی یک شهر مربوط می شد، عبارت بود از مرجع ها و مدل های عرضه شده نه فقط از اسکلت هسته مرکزی یا از نقش و موقعیت اثر متقابل ساختمان های بزرگ عمومی (به نحوی که گاهی اوقات در هسته های مذکور، مرکز ثقل و روحانی نشین مسیحی در اندازه وسیع مشتق می شد، و در اغلب شهرهایی که دارای دو فرهنگ مسیحیت و اسلامی می بود، مساجد نیز تشکیل مرکز ثقل دیگری را پدید می آوردند)، بلکه به مسزان سازماندهی تدافعی، به استخوان بندی و ساختار قلمرو کشاورزی، به توسعه شکلی بافت محله های مسکونی و به واحد های همسایگی، بستگی پیدا می کرد، به عنوان مثال:
درباره کلیاتی از یک سری از مراکز در جنوب اروپی می توان این چنین بیان کرد که آن ها، با نعوعی تداوم و دوامی از قالب های اسلامی در خطوط معابر طبقه بندی شده، از فهرست بندی طرح های فضایی و از ارتباطات داخلی مجتمع واحد های مسکونی، می توان روبرو شد.معمولا، فضاهایی که در آن ها آثار واضح تری از عناصر مذکور باقی مانده اند، آن هایی اند که کم و بیش موجودیتی را در دوران برخی حکومت ها، از اجتماعات مسلمانان می رسانند.
در اسپانیا تاثیرات نسبت به مکان های دیگر اروپایی آشکارتر بوده و بیشتر حاکی از تسلط معماری «آندلس» است، و در این مفاهیم به طور اساسی تری در تداوم کارهای شهرسازی نفوذ کرده و در معماری بناهای بزرگ و در بافت ها و ساختمان های مراکز مسلمانان رانده شده که بخاطر پاک سازی آثار و ردپای اسلام به خارج شهر گریختند، باقی مانده اند)این واقعه با روح و هدف باز پس گیری از قرن شانزدهم ملادی و به بعد روی داد، و به موازات آن در ثلاطم اخراج مسلمانان و یهودیان، از ابتدا به محله های متناسب خود تبعید شدند که آن جا را «موره ریاس، و جوده ریاس» می نامیدند.
در جنوب ایتالیاف حضور و گسترش مسلمانان کم دامنه و کوتاه مدت بود)غیر از سیسیل، قدرت سیاسی اعراب فقط برای مدت کوتاهی در حدود چند دهه از نیمه دوم قرن نهم میلادی به شکل امیرنشینی در شهر«باری» و «ترنتو» مستقر بود(، و همچنین در منطقه یاد شده اصلاحات عمیقی توسط پادشاهان مسیحی صورت گرفت)بازگشایی راه های بن بست و ایجاد راه های جدید برای نقل و انتقال سپاه و نیز دسترسی به مناظر زیبا(؛ از این رو با توجه به حضور کوتاه مسلمانان در این منطقه طبعا آثار و نشانه های اندکی در بناهای بزرگ، مخصوصا در ساختمان های نمایشی، به طور مستقیم باقی مانده اند.
آنچه که به عنوان اجزای در برگیرنده شهرسازی ایتالو – اسلامی به چشم می خورد، بیشتر چیزی است غیر از طرح کلی و جامع به عنوان تقسیم بندی های محله ای و استخوان بندی فراگیر در شهرهای بزرگی چون «پالرمو» و «سیراکوزا» برعکس، باید موضوع شهرسازی ایتالو – اسلامی را در بافت های محله های مسکونی مهاجرنشین با مراکزی خیلی کوچک تر و در تظاهر استقرارهایی به صورت فرهنگ روستایی، در جنوب ایتالیا جستجو کرد (معمولا، در این محله های مهاجرنشین مسلمانان، یک یعالیت از کارهایی فنی اجرایی از این دست، غیرقابل تفکیک اند).
در این جا نیز با بافت و استخوان بندی متفاوت رشته خطوط معابر رو به رو می شویم که مسیر آن ها پیچ در پیچ و به صورت راه های نیمه خصوصی و بن بست است و در انحصار واحد های مسکونی اند که از این طریق ایجاد ورودی آن ها میسر شده است.در بررسی های میدانی انجام شده در تعدادی از اینمراکز واقع در غرب سیسل، در ارتباط با بازمانده های دائمی در مورد اسامی نواحی و در تعدادی مجموعه ها، نام ها و اصطلاحات مخصوص فنون کشاورزی، آبیاری و نیز بناها، با کمال شگفتی هنوز هم به کار می روند.
ظاهرا، پایداری حیات نامبرده حتی در برخی کارهایی که به تازگی نیز انجام گرفته، تایید شده، و دقیقا بعد از حضور مسلمانان در این منطقه (پست – اسلام) شکل گرفته، و تا زمانی ادامه می یابد که اسکلت و جانمایی اولیه، در مفاهیم طرح های مناسب و منطقی اروپایی قرار گرفته و آن را متاثر می کند؛ یعنی جایگزین کردن بخش های فرعی در داخل قسمت های راست گوشه، و در خیلی موراد تقسیم بندی ها چنان است که مرز معینی به عنوان مفصل بین قالب های هندسی از مشتقات عربی – اسلامی با اجزای تقلیدی از طرح های اروپایی تعیین و مشخص می شود.
منبع: سقف وافل حاتم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.