شیوه ترسیمات نقشه ای غربی و شرقی
توسعه شتابان و ناگهانی تعدادی از شهر های اسلامی، بین قرن های هشتم تا دهم میلادی، عدمتا در محدوده مدیترانه، در آن زمان برای دنیای غرب امری ناشناخته، عجیب و نامطمئن به شمار می آمد؛ این جریان، قبل از این که به عنوان یک موضوع عجیب در اختلاف ساختاری و تفاوت های کالبدی نسبت به مجموعه شهری مابعد رومی و قرون وسطایی اروپا جلب کند، موضوعی است که نوعی ترقی و شاید به عنوان یک مدل و الگو کسب ارزش می کند، و جدا از نیروی محرکه ی فعالیتش به منظور ایجاد تغییر و تبدیل در سطح جهان و نیروی خارق العاده اش برای جلب توجه، سازماندهی و شهر نشینی شدن توده کشاورزان و دامداران در سرزمین های مربوطه، و دخالت عملی و فعالانه آنها در کار ها و اقتصاد شهری، از دیگر موارد این جریان ها به شمار می آید که قابل تامل اند.
با وجود پیشرفت ها و تاکید ها در ایجاد اصول، قوانین و شکل های مشارکت اجتماعی متفاوت در جهان های غرب و شرق، هنوز در یک فضای غیر مذهبی فاصله بین این دو پر نمی شود. به طوری که با نوعی تجسم دوگانه نامنظم و کج فهمی از هم چشمی یا رقابت ایدئولوژی، سیاسی و تجاری و شناخت از شهر های اسلامی از سوی دنیای غرب و برعکس توام است. به نحوی که در قرن نهم میلادی از سوی دریانوردان ایتالیایی به این موضوعات دامن زده شده و برخی شرایط در زمان تقابل نظامی به شکل غیر واقعی ثبت شدند.
مثلا، حادثه ای که در یک نظر کلی در قرن یازدهم رخ می دهد و عبارت است از اعاده سیاسی در اروپا که یک رشته جریان ها و حواث در مذهب مسیحیت را چه در اسپانیا، جایی که آلفونسوی چهارم در سال 1085 میلادی ((تولدو)) را شکست می دهد و چه در سیسیل ایتالیا که روجرو دی آلتاویلا بر حکام فاطمیه در 1060 میلادی پیروز می شود و همچنین در فلستین که گوف ردو دی بولیونه در سال 1099 بیت المقدس را تسخیر می کند، به همراه دارد.
در هر یک از این محیط های رزمی و جنگی نه تنها برای هر یک از طرف ها موقعیت و شرایطی علاوه بر تبادل تجربیات تکنیکی و فنون نظامی گری پیش می آمد، بلکه شناوری مرز ها و جابجایی آنها، اشغال برخی شهر ها به طور دوره ای به نحوی که گاهی زیر سلطه این گروه و گاهی تحت فرمان آن گروه در می آمد، همچنین با ادغام یا برقراری ارتباط بین دو طرف در نتیجه مواردی در زمینه های برقراری مجدد صلح و انجام اصلاحات، مهاجرت های دوطرفه، تعدد مهاجرت از سرزمین مادری و یا استارت، شکل گیری گروه هایی از اجتماعات شهری به صورت ترکیبی و مخلوط، ظهور کرده است.
این جریان ها شناخت دقیق دو جانبه را نگزیر می کنند و اگر در اجزای قوم مذاهب خللی در نیاز به همزیستی پیش آید و هر یک دارای تجهیزات و تاسیسات و سازمانی متفاوت باشند، سرنجام جریان هایی به این ترتیب ظهور می کند. مخصوصلا در دو انتهای حوزه مدیترانه محیطی پدید می آید که یکی به سویله نیروی نظامیان مسیحی که رفته رفته جهت فتح دوباره رشد می یابد، و دیگری از طریق بازیافت تفکر اسلامی، در دوران ((ایوبی))، در پاسخ به جنبش صلیبی و پادشاهان لاتینی در شرق اروپا، پا به میدان می گذارند.
بین قرن های دوازدهم و چهاردهم میلادی، جریانی گسترده به صورت عینی و مادی گسترش می یابد که مستقیما از محیط متاثر نشده، بلکه بازتاب آن از لحاظ توجه و مطالعه ظاهر می شود؛ یعنی، در ارتباط با مطالعه مذهب، علوم و فرهنگ اسلامی بوده و شاید بررسی ها و شناخت عمیق و کنجکاوی در موارد یاد شده به طور اجباری پیش آمده و به این خاطر تعدادی تجار و نمایندگان به منظور ایجاد ارتباط مستقیم با رفتار های واقعی این کشور ها شروع به تحقیق و تفحص در این گونه موارد کردند ولی این بار بررسی ها به طور مسالمت آمیز و به صورت عملی رخ می دهد.
یعنی مطالعات حول محور مردم، اصول و عقاید، حکومت ها، کالا ها، اشکال مختلف زندگی و زیست، و سرانجام فضاهای شهری که آنها را احاطه کرده و داخل چارچوبی دور هم جمع کرده بود، دور می زدند.
سیاحان و گردشگران این دوران سخت که در حال تغییر و تبدیل و ترمیم می بود، پیشگامان و ادامه دهندگان راه مارکوپولو کم و بیش هم دوره با ابن بطوطه، خود را در مسافرت و سیاحت های معمولی به حوزه مدیترانه محدود نمی کنند، بلکه مانند مارکوپولو از دورانی عمیقا بی ثبات، بخاطر تاخت و تاز و چپاول های دوره ای، مهاجرت های تخریبی و مخرب و میدان های جنگی و نظامی عبور می کنند (ولی بابت فقدان مرز های کلی و اختصاصی خرسند بودند، به نحوی که غیر ثابت بودن مرز ها تا آغاز قرن بیستم ادامه می یابد). با توجه به این که تمامی سرزمین های آسیای مرکزی عمدتا تحت تاثیر اسلام واقع شده، این افراد اولین کسانی بودند که به منظور انعکاس اخبار مستقیم از مراکز شهری و سایر مراکز مسکونی این مناطق به اروپا دست به تلاش زدند.
در قرن پانزدهم به وسیله سفیرانی چون گونزالس دوکلاویو که از طرف پادشاه کشور کاستیلیا به سمرقند اعزام شده بود، که در آن زمان از شهرت و وسعت زیادی برخوردار بود، و همچنین توسط مسافرانی بدون مقصد معینی مانند نیکولو دو کونتی که از شهر های اسلامی در ایران و هند دیدن کرده بود (ضمنا، قبل از این که اندونزی اسلام را بپذیرد در جاوه نیز اقامت داشت)، یا سفر برتراندون دو لا بروکیه به سرزمین های اسلامی، شناخت دقیق تری از این ایالت ها و کشور ها به دست می آید.
تجربیات یاد شده به طور مطلوب در قرن بعدی توسط لودویکو دی وارتما اهل بلونیای ایتالیا کامل می شود و دیداری نه چندان طولانی ولی مخفیانه از زیارتگاه های اسلامی در حجاز و زیارتگاه های در یمن، صنعا، زبید و دمار به عمل می آورد (این دیدار ها در طول یک سفر دراز مدت و سیاحتی تا جزیره مولوکه صورت می گیرد). خبر ها و تجارب یاد شده به سرنوشتی دچار می شوند که تا آستانه عصر حاضر در پنهان، غیر قابل دسترس و تقریبا دست نخورده باقی می مانند.
از میان سفرای رسمی اعزام شده به پادشاهی های مسلمان نشین، اشخاصی مانند یوزفتا باربارو و آمبروجوکونتارینی از اهمیت خاصی برخورداند که توسط جمهوری ونیز به خدمات سلطان ترک، یعنی اوزون حسن به تبریز اعزام شدند، به طوری که سبب می شوند تا شهر های محدوده آذربایجان همجوار با بحر خزر، شناسانده شوند.
در هر صورت، قرن شانزدهم میلادی دورانی است که شناخت وسیعی در زمینه فراگیری مشخصات سرزمین ها، پستی و بلندی آنها، معماری بسیاری از شهر های جهان شرق و جهان اسلام به دست می آید. همچنین، به دلیل این که این زمان قرنی است که در آن نقشه کشی و طرح مباحث از طریق ایجاد شیار روی تخته به منظور ثبت و چاپ در دفعات متعدد به طور منظم عملی می شود، به نحوی که انقلابی در ساخت ابزار های ارتباطی پدید می آید (احتمالا این شیوه چاپ ابتدا در اهداف تشریفاتی، نظامی و تبلیغاتی ابداع و به کار گرفته شد)، که در نتیجه به تکمیل کردن نوشته ها، ادبیات و یادداشت های سیاحان کمک شایانی می کند.
در این زمان، ترسیم نقشه شهر های اسلامی باب می شود (تقریبا از سال های 1470 میلادی به بعد، تصاویر برخی شهر های اسلامی واضح و با نقشه های شهری قرون وسطای اروپا مقایسه و تطبیق داده می شوند، به طوری که نقشه های شهر قاهره، دمشق، بیت المقدس، در اثری از جاکوپو دآنجولو اهل فلورانس، در تصویری از یک ساختمان لاتینی در جغرافیای تولومئو مشاهده می شوند).
در تصویری از نمایش پرواز پرنده ای، با لکه گذاری نه چندان دقیق در برجستگی حجمی، مراکز شهرنشینی شهر هایی مانند کوردووا که توسط پادشاه کاستیلیا مجددا فتح شده بود، الجزایر، تونس، مهدیه، اسکندریه، قاهره، دمشق، عدن مشخص می شوند (قدیمی ترین نقشه شهری قاهره، مربوط است به نقشه ای که در ونیز در سال 1549 میلادی توسط دومینگو دله گرکه و متئوپاگانی تهیه شده و به آن عنوان (مشخصات حقیقی از شهر بزرگ قاهره داده شد).
مسیر حرکت اسلام در قسطنطنیه را تصاویر و نقشها ثبت می کنند، به طوری که یک تصویر قدیمی به امضای کریتوفورو دی بوندل مونته در سال 1420 میلادی، که بعدها در دهها نسخه و با دقت بیشتر تکثیر شده، به عنوان مدرکی تاریخی از ارزش برخوردار است؛ این نقشه به ترتیبی است که شهر بزرگ بیزانس را ((قبل از به قدرت رسیدن ترکها)) به نمایش می گذارد و در سال 1493 از طریق نمایش پرسپکتیوی که اولین تغییر و تبدیل عثمانیان را نشان می دهد، تغییر می یابد و به وسیله یک نقشه دقیق که توسط شخصی به نام واواسوره، اهل ونیز، شهر مذکور ترسیم می شود
و تقریبا از سال 1500 میلادی (که در دهها نسخه تکثیر میشود)، تا نیمه قرن شاندزهم بافت کلی ساختمانهای شهر بزرگ واقع در ((بوسفور)) را که نما هایی از گنبد ها و مناره ها احاطه کرده، قابل شناسایی و نمایان می شود.
نمای یاد شده به نحوی ترسیم شده که از سمت دریا دیده شده و به تصویر درآمده است. نیز به نظر می رسد که به سمت دریا کشیده شده و در آن فرو رفته و نمای مذکور تا تغییرات اخیر نیز به همان ترتیب باقی مانده است.
این نقشه ها و تصاویر شبه نقاشی به همراه دیگر تصاویر مربوط به سال های 1500 میلادی به سرعت با نشان دادن نما هایی از شهر ها رفته رفته کامل و به منظور راهنمایی مسیره ها و خطر سیر زائران به سرزمین های مقدس، به میراث تبدیل می شوند. انعکاس آنها به همراه دیگر شهر های اروپایی و شهر های از پیش شناخته شده جهان، در اطلس های شهری جهان که توسط آلمانی ها و فرانسوی ها تهیه شده بودند، تجلی می یابند (همچنین با اطلس های جغرافیایی هلندی ها که توسط اورتلیوس و مرکاتور و بلو تهیه شده بودند، بخوبی مطابقت داشتند).
در قرن های پانزدهم و شانزدهم در اروپا به تعداد اندکی از تصاویر شهرک ها و مناظر شهری مربوط به بخش شرق مدیترانه در تصاویری که شهر های اسلامی را نمایش دهد بر می خوریم و به همان اندازه نیز در این زمینه در نقاشی های اروپایی، نوعی کمبود فقر در شناخت از آنها و سوژه های مربوطه در دوران یاد شده، مخصوصا در ایتالیا فیامینگ به چشم می خورد.
مثلا آثار اندکی که موجود است، میتوان به تصویری از دمشق که امانت داری فوق العادهای از واقعیت در آن حفظ شده، در نمایی که بر روی یک شاسی در مدرسه بلینیاتا ترسیم شد، اشاره کرد؛ یا مثلا از تصویرهایی خیلی زیبا و عجیب بیتالمقدس، در پشت صحنه تصویر حضرت مسیح یاد کرد و یا نمونههای دیگری مربوط به مقدسان شرقی هستند که در پشت صحنه تصویر اصلی واقع و کم و بیش جایگزین برجهای شهری قرون وسطی شدهاند (مثلا میتوان به آثاری از قبیل کارپاچو، مملینگ، مانتنیا اشاره کرد) و یا در تصاویری شبیه به پرسپکتیو هایی که در دوران رنسانس ابداع شده بودند، به نحوی که از طریق این پرسپکتیو ها نمایش یک ساختمان دارای گنبد است و تلفیقی از مسجد ((عمر)) بوده و آن را در ذهن تداعی می کند؛ این تصویر به مرکز هدایت می شود و ترکیب کلی را تحت تاثیر قرار می دهد.
همچنین، در تصاویر مربوط به شهر های کامل، حتی الامکان سعی می شد، تقسیمات محلی با کمی دقت نشان داده شوند، و در مورد بنا های ماندگار یا بنا های مهم و اصلی (مجموعه سانتوسپولکرو و حصار معبد سالومونه که از زمان بنی امیه به وسیله دو محله تشریفات مذهبی اسلام اشغال شده بود)، گرایش به شاخص کردن آنها دیده می شود. یعنی اندیشه تصویری را نسبت به واقعیت های نقشه ای یا پرسپکتیوی ترجیح می دهند. مثلا نقشه چهار ضعلی بیت المقدس به شکل مدور برگردانده می شود و به این ترتیب نقشه های مابقی شهر ها در حوزه مدیترانه مانند قسطنطنیه و تونس تغییر شکل داده می شود.
در فضایی از فرهنگ رنسانس ایتالیایی شناخت ناقصی از واقعیت و موجودیت شهرهای اسلامی به طور غیر مستقیم از اندک روایتهایی در ارتباط با موضوعات موجود در طرح های شهرهای یاد شده برداشت می شود. مثلا و به طور اخص در یکی از آثار آبرتیانا یکی از خصوصیات توپوگرافی قاهره چنین تفسیر شده که سیستم کانال های آب (سیستم کانال های آب، به آبیاری دوره ای زمینه ای شهری و حومه اختصاص یافته اند)، توسط حکام و پادشاهان به عنوان ابزاری به منظور پراکندگی ساختار اجتماعی به کار گرفته شده است؛ یعنی به منظور جلوگیری از قیام های دوره ای شهر نشینان به کار می رفت (شهر قاهره به وسیله کانال های آب بار ها به دست پادشاهان زیرک به قسمتهای و محله های متعددی تقسیم شد و به این ترتیب وحدت و یکپارچگی شهر از بین رفته و هر منطقه به یک مجموعه شهرکی تبدیل می شد.
به این منظور از رود نیل بهره می گرفتند به نحوی که هر گوشه ای از نیل در این تقسیمات برای کسانی که در مجاورت آن قرار می گرفت مزیت هایی را به همراه می آورد؛ اما از نتایج مهم تر آن این است که ترس و وحشت از قیام مردم در نزد حکام و شاهان از بین می رفت و در صورت بروز قیام امکان سرکوب آن به راحتی میسر بود).
با بازگشت به سوژهها و ترازنامههای مسافرت به شرق در ارتباط با برنامه تصویر ها از موضوعات شهری اگرچه قرن شانزدهم میلادی در ثبت شهر های محدوده مدیترانه نوعی برتری کسب می کند ولی قرن هفدهم دوره ای است که در حوزه ادبیات با کثرت توسعه و نشر و توزیع روبرو می شود (تقریبا با دویست سوژه از ششصد مطلبی که برای تمام دوران از قرن پانزدهم تا هفدهم میلادی شناخته شده است). از سوی دیگر به نظر می رسد بیشترین جستار ها باید به دوران صفویه در ایران مربوط شود و اختصاص یابد و این جستجوها نه تنها باید در یک فضای فرهنگی نزدیک به هم صورت گیرد بلکه هدف از برقرار کردن رابطه با اروپا نیز باید مورد توجه قرار گیرد ( که در حقیقت فقط در حد یک طرح سیاسی بلند پروازانه باقی می ماند ولی قادر است که عظمت عثمانیان را به محاصره درآورد).
عمدتا در نیمه دوم قرن هفدهم در اروپا تعداد زیادی از آثار هنری ظاهر می شوند که اکثرا به شاه عباس صفوی و به تعداد زیادی از شهر های زیر سلطه او مربوط شده اند به نحوی که در این آثار به طور وسیع از برنامه و قواعد نقاشی های مذهبی به نمایش درآمده و به طور اجتناب ناپذیر به دستاوردی جهت سنجش آثار ادبی تبدیل شده اند؛ همچنین به دلیل مجموعه جریان ها و رفتار های سیاسی و نظامی در قرن هجدهم به نظر می رسد که کسب شناخت از شرق مدیترانه و شمال آفریقا (ترکیه، مصر، سوریه، عربستان) ازاهمیت بیشتری برخوردار است.
قرن نوزدهم از دیدگاه پاشیدگی وضعیت نظامی، با یکی از خارق العاده ترین اتفاقات آغاز می شود؛ به این ترتیب که فراوانی نتایج سیستماتیک از منابع و مدارک در تشریح توصیف و شناخت از مصر به جریان می افتد و آن را بین سال های 1809 و 1828 پژوهشگران منتشر می کنند و اترش ناپلئون این روند را پی می گیرد.
ترسیم و تشریح شهر های اسلامی از زمان شروع فعالیت های کالبد شناسی شهر سازی مدرن در آنها توانسته مورد توجه قرار گیرد. یعنی زمانی که برداشت شهر قاهره آغاز شد پی بردند که برجستگی ساختمان های اصلی اسلامی با یک رشته پستی و بلندی و توپوگرافی مناطق اطرافش از قبیل فوستاد آبولاق، اسکندریه، آسیوت و دیگر مراکز کوچکتر توان و همراه شده است که به نوبه خود در توصیف از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در جهت روشن کردن تاریخ شهری به عنوان سند مهمی به حساب می آید ولی در ادامه و بعد ها از بین می روند.
روش یاد شده چه به عنوان الگویی صحیح برای تحقیق علمی یا اقتباس، حتی اگر نه به شکلی منظم به حساب آورده شود، مشاهده می شود که برای تهیه نقشه دیگر شهر های حوضه مدیترانه به کار گرفته شده است، به طوری که به همان صورت در سال 1830 شهر الجزیره بعد از اشغال به دست فرانسوی ها و بلافاصله قبل از این که این شهر با کار های ((شهرسازی خردورزانه)) به طور اساسی خراب و زیر و رو شود به دست همان فرانسوی ها برداشت و ترسیم می شود (اولین نقشه انتشار یافته در سال 1832 در واقع شبیه به نقشه ساختمان حکومتی است که یکی از آثار شهرسازی سازمان یافته توسط اشغالگران بود. همچنین از میان دیگر برداشت ها از برجستگی های توپوگرافی از آن سال ها نقشه کلی ((قسطنطنیه)) و اطراف آن را می توان یادآور شد).
با وجود کاوش های پردامنه در منطقه ای غنی از ادبیات توده های مردم را در اجتماعات وسیع و در محیط های جغرافیای نامناسب آسیا و آفریقا در خود جای داده است، بی گمان برای شناخت واقعی میراث شهرسازی و باستان شناسی شهر های اسلامی (به طور کلی شهر های مدرن جایگزین شهر های قدیمی یا باستانی شده و تقابل با آنها توجه درخوری را جلب کرده است)، تلاشی در جهت عمیق شدن در رفتار های فرهنگی حاکم در طول قرن نوزدهم به عمل نیامده و در این رابطه به طور وضوح می توان سه علت عمده را بین کرد: امپریالیسم، از خودبیگانگی و نفوذ تخصص های مدرن.
مرز مشترک آنها همانا عدم شناخت میق از تاریخ و روابط فرهنگی است به نوحی که در این زمینه زیاد های زیادی را در اروپا و سایر مناطق به بار آورده اند و در شهر های اسلامی نیز به خاطر شکل گیری ((فرهنگ شهری)) مدرن این لطمه وارد می آید. در وقاع امپریالیسم سیاسی و اقتصادی نظریه ای را مبنی بر وجود اختلاف طبقاتی حتی فرهنگی پی ریزی کرد که با هر نوع ارزشی در شهر های زنده و فعال تضاد داشت و همچنین تاکیر بر از خودبیگانگی به منظور القا و انتخاب شکل های ظاهری می نموده که هر دو از قصد و اراده ای معتبر و شناختی در استخوان بندی شهر بسیار دور بودند؛
تخصص گرایی به طور کامل در اندیشه شرق شناسی و باستان شناسی کشور های قدیمی تر برتری می یافت (درنتیجه از فرهنگ اسلامی دورتر می شود) و مطالعه (مجزا((ی شکل های گوناگون تاریخی، هنری، زبان شناسی، مذهب و الی آخر … در محدوه های خواسته شده باقی ماند و تحقیقات به طور مستقل صورت می گرفت.
به این ترتیب مطالعه معماری جهتدار می شد؛ مخصوصا به خاطر متاثر شدن از مدارس و مکاتب فرانوسیها و فقط کاوش در بناهای ماندگار بزرگ و بررسیها منفک از سوژهها و روبط شهری به صورت خصوصی در برداشته ای شخصی مطرح شده و این خاطر نقص هر نوع شناخت از سوژه های ((تاریخی – شهری)) بروز کرده است. به طور کلی می توان گفت که در تاریخ نگاری شهری، نوعی پیش داوری ضد اسلامی و گنجاندن سوژههای انسان گرایی ((کرامتهای یونانی)) تعمیم داده شد و مانع خیلی محکمی در مقابل دستیابی به هنر و باستان شناسی اسلام توسط فرهنگ اروپایی بنا شد و به این ترتیب که مطالعه آن اخیرا و به طور نسبی انجام شد و مطالعات در زمینه فرهنگ و شهرهای اسلامی بر پایه فرضیات و دلایلی از اصول علمی بنا شد که فقط با موارد پی ریزی شده در دهههای اول قرن بیستم مرتبط بودند.
منبع: سقف وافل حاتم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.