تاریخ شهرسازی جهان اسلام
وسعت تاریخی، گستردگی جغرافیایی و تنوع فرهنگی در شهرسازی جهان اسلام
تاریخ شهرسازی جهان اسلام، شهر ها و اشکال گوناگون زندگی شهر نشینی که در این کتاب به آنها می پردازیم. از نمای کلّی جهان اسلام گرد آمده و از حوزهی وسیعی برخوردارند، از این بابت تحقیق، تدوین و ارائه یک مطالعه پربار و منسجم، کاری دشوار و بسیار طولانی را می طلبد، که در این مجموعه محدوده هایی با تسلسل تاریخی تنگاتنگ و نیز مناطق مختلف سرزمین هایی معین، یا پیوند های قومی هم نژاد مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت تحقیق نسبتا جامع و مختصر ارائه می شود.
در حالی که شهرنشینی و شهر های مورد نظر دوره ای مشخص و محدود، یعنی چهارده قرن پیش تاکنون، را دربر می گیرد، با کمال شگفتی بر پهنه ای بسیار وسیع گسترده شده و در سه گوشه ی جهان کم و بیش مهم و باستانی گسترش یافته است، و در تعداد زیادی از تمدنها، ایدئولوژیها و نژاد های گوناگون سهم چشمگیری ایفا کرده است. در آغاز، از تاکید بر امور سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، توسعه پالاینده ای شکل گرفت و به بهبود شرایط زندگی ختم شد. سپس، چه در زمان امپراطوری های مافوق ملی خلفای اولیه مانند امویان و عباسیان، و چه در چارچوب سیاست حکام منطقه ای به صورت ایالت در اروپا، در محدوده ی مدیترانه و در آسیا در طول تمامی دوران قرون وسطی، و چه در زمان شکل گیری مجدد اتحادیه ی امپراطوری ها، توسط عثمانی ها، صفویان و مغولان، سازماندهی شهری پدیدار می شود.
در تمام این دوران، در شهر های اسلامی حیات، خلاقیت، توانمندی، و بازسازی دستخوش هیچگونه توقفی نشد و بر بحران های رکود اقتصادی فائق آمدند و آنها را از سر راه برداشتند. نقش این شهر ها، از زاویه سیاسی، توسعه اقتصادی و جمعیتی، بسط فرهنگی، و نیز تاثیر گذاری بر خارج از محدوده ها، آن بوده که بر فراسوی شعاعی گسترده از طریق شالوده های جدید احیا شدند و بروز آنها از طریق سیستم های جدید شهری و سرزمینی از طریق استقرار بعد از برهم ریختگی، تحقق یافت. وسعت منطقه مورد نظر با وجود گستردگی، نسبت به محدوده شبه جزیره عربستان، شامل سرزمین های مهم از طریق توسعه شتابان اسلام در پنجاه سال اول ظهور، و سپس پیشروی کندش در سرزمین های مجاور، به تقویت حضور آن در محدوده جغرافیایی تقریبا پیوسته انجامید.
(منطقه یاد شده تقریبا با محدوده هایی که امروز، به عنوان سرزمین های اسلامی شناخته شده اند، منطبق است)
این پهنه از اقیانوس اطلس تا دریای چین، از خلیج گینه تا آسیای مرکزی، از بالکان تا اندونزی، از شاخ آفریقا تا خلیج بنگال، گسترده می شود. این سرزمین ها متضمن جنبه های گوناگون اند و از تنوع پر دامنه ای در زمینه های اقلیمی و زیست محیطی، از قبیل سواحل مدیترانه ای، دره ها، رودخانه های وسیع، فلات ها و رشته کوه ها و کوهستان ها، مناطق حاره ای و نیمه خشک که بین آنها سرزمین های کویری و بیابانی آفریقا و آسیا قرار میگیرد و در آنها جمعیت ها و اقوام مختلف در مراکز بزرگ شهری زندگی می کردند و می کنند،برخوردارند.
اسلام در آغاز، به منظور بسط و گسترش در جهان و در پی فتح و استقرار دین و آئین جدید اساسا به دلیل زبان قومی و فرهنگ عربی که نتیجه آن پدید آمدن نوعی وحدت در این سرزمین به شمار می آید، با تعداد زیادی از اقوام مختلف در تضاد قرار گرفت. این تقابل گاهی با دولت ها بوده و به از بین بردن و تعویض آن ها منجر شده و گاهی نیز تحلیل بردنشان در خود بروز کرده است. گاهی از طریق تشکیل سپاهیان و دعوت از کارگران و افراد زحمتکش و بردگان به اسلام، صورت می گرفت.
با توجه به فهرست گسترده ای از فرهنگ های مختلف مربوط به اقوام گوناگون، از جمله هلنی – رومی، بیزانسی، عبری، قبطی، اتیوپیایی، عرب های پیش از اسلام، بربر، سودانی، ویزیگوت، اسپانیایی، ارمنی، گرجی، اسلاو، کرد، پارت-ساسانی، بودایی، ترک، ترکمن، مغول، چین و هند (مستقل از ریشه این اقوام)، از بابت پیچیدگی شرایط گسترش اسلام و شکل گیری شهر های اسلامی در فضا هایی که قبلا در آنها فرهنگ اقوام یاد شده جاری بوده، و بسیاری از آنها به سنت های شهر نشینی دوران باستان مجهز بودند، به اندیشه وادار می شویم.
وجود سه جنبه متفاوت، یعنی تاریخ، موقعیت جغرافیایی و تنوع قومی و نیز امکانات نامحدود ترکیب و آمیز آنها با فرهنگ اسلامی، به عرضه نوعی وحدت در بسیاری از مفاهیم بین آنها منجر شده است، از سوی دیگر، با توجه به سه عامل یاد شده، اختلاف زیادی در میان پدیده های شهری پیش آمده است؛ به طوری که هرگاه تاریخ از جهاتی در روند گسترش خود قابل بازیافت باشد، و نیز با مطالعه عمیق تحرک ها و انگیزه ها، مشخص می شود که ارتباطات در پیوند ها و آیین ها و ادغام آنها در سطح محلی و منطقه ای، دامنه تاریخ گسترش می یابد.
شهر های اسلامی با استخوان بندی و شیوه استقرار مربوط به خود و تحمیل آنها به مناطق مختلف تجلی می یابند. شکل این استقرار گاهی جهت دار و در قالب نظم های اقتصادی – تولیدی در بافت های متراکم مختلف محیط و به صورت ترکیب جمعیتی مجموعه های گوناگون مردمی با نژاد ها، زبان ها و لهجه های مختلف بوده است (لهجه های گوناگون عربی اغلب در کنار یکدیگر قرار می گرفته اند ولی در زبان رسمی بیانگر عبادت و نیایش مشترک اند)، گاهی در این شهر ها اقلیت های رسمی شناخته شده مذاهب دیگر در محله ها یا شهرک های مخصوص خود ساکن اند (مسیحیان و یهودیان در محدوده مدیترانه، پیروان مکتب اصالت روح و مسیحیت در صحرای جنوبی آفریقا و زرتشتیان، هندو ها و بودائیان در آسیا.)
غالبا مشاهده شده است که هر یک از گروه های یاد شده در بالا، در محله های خود ساکن شده و با سایر گروه ها در نمی آمیزند (این موضوع بر اساس یک عرف رسمی با حفاظت از هویت ملی مرتبط است) و در نتیجه به حیات شهری سرشتی قطبی می داد و این قطب های مختلف به بیان دیگر حاملان مذاهب، فلسفه ها، و فرهنگ و هنر های گوناگون، براساس درک متقابل در جوار یکدیگر، با زندگی مسالمت آمیز بوده و این همزیستی بر پایه اصول برادری که شالوده تمام فرهنگ ادیان مختلف است، استوار شده است.
اگر گاهی ویژگی های یاد شده محو شده اند و در قرن اخیر متاسفانه برخی رفتار های یاد شده به دست فراموشی سپرده شده اند، ناشی از گرایش و گسترش افکار ملی گرایی و نیز فراموشی و کنار گذاتشن بوده است؛ توجه و تمایل به تعیین مرز های مشخص و دقیق و همچنین تشکیل گروه های خاص و متمایز براساس زبان یا مذهب، وجود و حضور اعضای گروه های مختلف، در حال حاضر یکی از مشخصه های بارز شهر های تاریخی جهان اسلام به شمار می آید. و این ویژگی چه در شرایط معمول که در آن گروه های اسلامی به طور مشخص در اکثریت و نیرومند باقی مانده اند، و چه در شهر هایی با فضا های جانبی چون “کانو”، “تفلیس” و “بنارس”، که در آنها مسلمانان در اقلیت اند، قابل تشخیص است.
منبع: سقف وافل حاتم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.